سالهاست که جوانان و بویژه نو جوانان هم
میهنم حتی د ر کنسرتهایی که د ر سوئد و نروژ د اشتم از روی
قدرشناسی، با مهربانی مرا با نام های
جدیدی مانند اریک کلاپتون ایران و
یا مارک نوفلر ایران می نامند. با
سپاسگزاری بسیار زیاد از همه دوستانم می خواهم به آنها بگویم
درهر میدان مسابقه ای شرایط برای شرکت کنند گان مساوی
است(منهای توان فرد ی هرشخص) اما دربرابر شرایط، امکانات
وتجهیزات و ...
بی نظیری که آن هنرمندان در اختیار دارند من
حتی پشیزی از آنها را هم در اختیار نداشته و ندارم.
میان ماه من تا ماه
نوفلر تفاوت از زمین تا آسمان است
حکایت: روزی اریک کلا پتون
(گیتاریست و خوانند ه معروف جهانی ) در میان بادی گارد هایش از
تومبیل آخرین سیستم خود پیاده شد تا به محل برگزاری کنسرتش
برود . در میان هورا و هیاهوی دوستداران و دوربین های رسانه
ها ناگهان به کوروش یغمایی برخورد. به او گفت: تو که
استود یو نداری – جای تمرین نداری – موزیسین
نداری – مهندس صدا نداری – صدا بردار نداری – مدیر برنامه
نداری – اسپانسر نداری – کنسرت ند اری – امکانات و تجهیزات
نداری – رادیو و تلویزیون نداری – تبلیغات و
آگهی نداری –
کپی رایت نداری – حمایت و پشتیبانی نداری – درآمد نداری – پول
ند اری
چطور می خواهی بامن که:
استودیو دارم – جای تمرین دارم –
موزیسین دارم – مهندس صدا دارم – صدا بردار دارم – مدیر برنامه
دارم – اسپانسر دارم – کنسرت دارم – امکانات و تجهیزات دارم –
رادیو و تلویزیون دارم – تبلیغات و آگهی دارم – کپی رایت دارم
– حمایت و پشتیبانی
دارم – درآمد دارم – پول دارم– بجنگی ؟
کوروش یغمایی که،
استودیو
نداشت – جای تمرین نداشت – موزیسین نداشت – مهندس صدا نداشت –
صدا بردار نداشت – مدیر برنامه نداشت – اسپانسر ندا شت – کنسرت
نداشت – امکانات و تجهیزات ندا شت – رادیو و تلویزیون ندا شت –
تبلیغات و آگهی ندا شت – کپی را یت
نداشت – حمایت و پشتیبانی ندا شت – درآمد نداشت
– پول ند ا شت
رو کرد به اریک که،
استودیو داشت – جای تمرین
داشت – موزیسین داشت – مهندس صدا داشت – صدابردار داشت –
مدیربرنامه داشت – اسپانسر داشت – کنسرت داشت – امکانات و
تجهیزات داشت – رادیو و تلویزیون داشت – تبلیغات و آگهی داشت –
کپی رایت داشت – حمایت و پشتیبانی داشت – درآمد داشت– پول
داشت گفت: من که،
استود یو ندارم – جای تمرین ندارم – موزیسین
ندارم – مهندس صدا ندارم – صدا بردار ندارم – مدیربرنامه ندارم
– اسپانسر ندارم – کنسرت ندارم – امکانات و تجهیزات ندارم
- رادیو و تلویزیون ندارم – تبلیغات و آگهی ندارم – کپی را یت
ندارم – حمایت و پشتیبانی ندارم – درآمد ندارم - پول ند ارم –
از تو که،
استودیو داری – جای تمرین داری – موزیسین داری – مهندس صدا
داری – صدابردار
داری – مدیربرنامه داری – اسپانسر داری –
کنسرت داری – امکانات و تجهیزات داری – رادیو و تلویزیون داری
– تبلیغات و آگهی داری – کپی رایت داری – حمایت و پشتیبانی
داری – درآمد داری – پول داری - واهمه ای ندارم، ولی به من بگو
چگونه کسی که،
استود یو ندارد – جای تمرین ندارد – موزیسین
ندارد ..................
آنطور که معلوم است این
حکایت سر دارد ولی ته ند ارد و این گفتگو حالا حالا ها ا دامه
دارد بنابراین مامی رویم سر بحث خود مان.
چند نمونه کوچک شاید
بتواند ذره ای از نابرابری های موجود – فقط ذره ای از شرایط من
را در دنیای پهناور امکانات و تبلیغات و ..... موسیقی برایتان
نشان د هد– بطوریکه حتی حالا هم بیشتر هم میهنانم حتی در داخل
ایران نمی دانند من همه این بیست و هفت سال رادر ایران
ماندگاربوده ام چون
در مدت بیست و هفت سالی که گذشت ، شانزده سال
ممنوع الصدا و بیست و سه سال ممنوع الچهره
بوده ام.
نمونه اول آلبوم "دیار "
بود که می خواستم آرایش سازها برای ارکستر بزرگ ( آواهای محلی
سرزمینم ایران ) را انجام دهم.
در این زمینه به من گفته شد، سازهای غربی
مانند درامز (ریتم ) و کیبورد و بویژه گیتار و... ممنوع
است و می توانید از ویلن و خانواده اش و پیانو
و ساز های بادی استفاد ه کنید و برای ریتم فقط از سنج و بجای
گیتار باس از دست چپ نوازنده پیانو (نت های باس پیانو) بهره
بگیرید. روشن است که پیانو و ویلن هم سازهای غربی هستند ، ولی
چون حدود یک سده و نیم در موسیقی ایرانی بکار گرفته و پذ یرفته
شده اند دیگر غربی به حساب نمی آیند. د ر همین جا باید گفت که
ویلن و نیز پیانو و
کلا وسن در پی هم از روی رباب و سنتور که
سازهای خاور زمینی هستند ساخته شده اند . رباب تنها ساز آرشه
ای د وران ساسانیان می باشد که این ساز راهم د ر قرون وسطی در
اروپا به نام " ربک " نامید ند واز روی آن سازهای آرشه ای
مانند ویلن و... را ساختند
در باره گیتار و گیتار باس برایشان توضیح دادم
که به دو دلیل این ساز ریشه ایرانی و یا خاورزمینی دارد. اول
اینکه برپایه اسناد تاریخی در دوران رنسانس، این سازتوسط
اعراب از شرق به اسپانیا برده شده است و پس از تغییراتی بانام
گیتار اسپانیول به دیگر کشورهای جهان وارد شده و سپس از روی آن
گیتار هاوایی، الکتریک، باس
و .. ساخته شده است.
دوم اینکه گیتار با داشتن پسوند تار مانند
دوتار – سه تار – سی تار و ... سازی ایرانی و دست کم خاور
زمینی است، ولی
بهیچ روی مورد پذیرش قرار نگرفت. بدین ترتیب پایه آرایش سازها
که کیبورد، درامز، گیتار، گیتار باس برای من و هر
موسیقیدانی می باشند، حذف شد.
مرحله دیگر استود یو و موزیسین
ها بودند. در آن هنگام استودیوی پاپ با هشت تراک
ضبط می کرد. هشت تراک برای ضبط یک ارکستر بزرگ
پنجاه، شصت نفره !!!! مانند این است که در یک اتومبیل هشت
نفره به هر صورتی که میتوانی شصت نفر را سوار کنی. دیگر اینکه
موزیسین های اروپایی همه رفته بود ند و برای اجرا از باقیماند
ه موزیسین های ایرانی ارکستر سنفونیک استفاده
کردم. در باره خواند ن هم فکرش را نباید می کرد م زیرا
ممنوع الصدا بودم.
اگر بخواهیم این جایگاه را
به صورت نمونه در هنر نقاشی نشان د هیم بدین گونه می شود که
نقاشی می خواهد از طبیعت هزار رنگ تصویری بکشد. به او می گویند
فقط از چند رنگ می توانی استفاده کنی، رنگ ها را هم ما گزینش
می کنیم، سیاه، بنفش، قرمز! اینک اگر به آلبوم " دیار " گوش
کنید، آگاه خواهید شد که از ریتم که پایه بنیاد ین هر موسیقی
می باشد، خبری نیست، ریتم را به وسیله سازهای غیر کوبه ای
پدید آورده ام. نا گفته نماند در یک یا دوآهنگ ، گیتار باس و
گیتار آکوستیک و نیز طبل را در اندازه بسیار ناچیز، توانستم
بقبولانم .
دومین نمونه آلبوم سیب نقره ای بود که آغاز گر موسیقی پاپ بعد
از انقلاب قلمداد می شود.
(منظورم روی اول آلبوم سیب نقره ای است، زیرا
روی د وم آن "راز د ل" قبلا در استود یو ضبط شده بود ) آلبوم
سیب نقره ای که درد ست شماست و آنرا گوش می کنید، با ممنوعیت
سازهای ذکر شده در
بالا، با یک کیبورد غیرحرفه ای خانگی و اگر باورتان شود ضبط آن
فقط با یک دستگاه کاست چهار تراک بود.
ضبط موسیقی فیلم گرگهای گرسنه هم باهمین کاست چهار تراک انجام
پذ یرفته،
با توجه به این باور ابتدائی و بدیهی در زمینه هنر، که هر اثر
هنری (بویژه موسیقی پاپ که هر روزه دگرگون می شود) باید د ر
همان مقطع زمانی و مکانی آفرینش اثر به جامعه ارائه گردد،
مسئله ( مجوزها ) است
که برای نمونه " آلبوم سیب نقره ای " حد ود سه سال د ر مرکز
موسیقی معطل ماند و " آلبوم آرایش خورشید " که د ر سال 1358
ضبط شده بود، بعد از گذشت بیست و دو سال آنهم پس از سپری کردن
سه سال معطلی بی مورد و با حذف دو ترانه زیبای آن در مرکز
موسیقی، مجوز گرفته است !!!!!!
در کارهای بعدی هم کمابیش همین جریان ادامه داشته است و با پا
فشاری و بکا رگیری ( کیبورد درامز – گیتار – گیتارباس) از سوی
من این سازها آرام آرام به استود یوها راه یافت و امروزه مورد
استفاده موزیسین ها قرار می گیرد. اما
خوشبختانه حدود شش، هفت سال است که کامپیوتر به داد من رسید ه
و با اینکه کار درست و ارزشمند با
آن در زمینه موسیقی، بسیار پیچید ه و تخصصی می
باشد ، بسیاری از احتیاجات مرا برآورد ه می کند. ولی حتا هم
اکنون هم همه مراحل ضبط آلبوم ملک جمشید را در مدت چهار سال،
در یک اتاق آپارتمانم– بدون داشتن امکانات آکوستیک – میکرفون
های ویژه برای ( سازها - نواختن گیتار و کرا ل و حتی صدای خود
م برای خواندن) به تنهایی و بدون صدابردار–
استود یو –– مهندس صدا و... انجام داده ام،
با نگرش
به چند نمونه بالا و سپاسگزاری دو باره از دوستان مهربانم ،
باید بگویم، همواره این اندیشه مرا رنج می دهد که نداشتن
امکانات و تجهیزات و.... مانع از آن شده است تا دین خود را به
فرهنگ و سرزمین اجداد یم آنطورکه توانایی اش را دارم و شایسته
کشورم می د انم ادا کنم.
کوروش
یغمایی
|